زندگی من احمد

ساخت وبلاگ
سلامالحمد اله که همه چی رو فیلتر کردن و ماهواره هم که کلا پارازیت داره و زندگی خیلی دلچسب درحالسپری شدن هست.هنوز بعد از 40 سال نفهمیدن که نمیشه چیزی رو به کسی تحمیل کرد. قشنگ در مسیر کره شمالیشدن هستیم و چه بسا از اونا جلو هم بزنیم. چقدر حیف که این مملکت با این همه ثروت و موقعیــــتداره به تاراج میره و رو به نابودی هستش.بعد از مدتها دو سه روزی رو رفتیم مشهد و برگشتیم با اینکه روز اول هم هوا خوبه هم خلوت بود ولی توروزهای بعدی برعکس شد. مشهد خیلی سرما خشک تری نسبت به تهران داره. خصوصا اینکه خودم ومهرسا مریض بودیم و علایم مریضی رو داشتیم. اومدیم تهران تقریبا جفت مون خوب شدیم ولی الان یکهفته ای میشه که همسرم هم مریض هست و کامل خوب نشده.بین خودمون مریضی رو منتقل می کنیم و زنجیره اش فعلا قطع نشده.اینقدر هوا زود تاریک میشه که ادم همه اش فکر می کنه همه اش شبه. سردی هوا هم که باعث میشهادم همه اش خونه باشه حتی صبح ها حسش نیست با موتور تو سرما برم سرکار. تازه اخر هفته هم کهبارون میاد و نمی دونم با ماشین برم یا نه.هر چی ایران خودرو ثبت نام میزنیم اسم مون درنمیاد بلکه ام صفر سوار بشیم.تا اخر امسال قسط خرید خونه تموم میشه و یکم دستمون باز تر میشه خیلی سنگین بود اقساطش هر چند که خانمم میگه تو نمیزاری اب خوش از گلوم پایین بره و دوباره یک داستانی درست میکنیتعطیلی هیچی نیس و وقتی تقویم و میبینم غصه ام میگیره.خیلی این روزا استراحتم کم هست و دلم مثل همیشه خواب میخواد.ببرم ببینم می تونم به مراد دلم برسم یا نه زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 25 آبان 1401 ساعت: 11:23

سلاماین روزها پر از خبر وبا اتفاقات ریز و درشت برای همه می گذشت. خصوصا تو رسانه های ازاد کهوضعیت اعتراضات رو نشون میداد. هر چند که تقریبا همه چی اروم ولی این حس عدم رضایت زیرپوست همه باقی موند تا بالاخره یه روزی فوران کنه.مثل همیشه مانند کشورهای کمونیستی همه چی فیلتر شد و فقط خبر های دولتی از تی ویواسه مردم پخش میشه. فعلا که باید بهشت اجباری رو تحمل کنیم.احتمالا با این اوصاف دوباره همه برگردن به وبلاگ نویسی و یاهو مسنجر!!!قرار بود جمعه این هفته دوسه روزی بریم مشهد ولی از هفته قبل که همسرم مریض شد و بعدشمهرسا صداش گرفت از دیروز خودمم مریض شدم و امروزم زودتر اومدم رفتم دکتر و سرم زدم.الان خیلی حالم بهتره ولی یکم اثرات مریضی تو بدنم هست واسه همین بعید میدونم این هفته بریمالبته باید تا جمعه صبر کنم اگه کامل خوب شدم میریم و اگه نشد هفته بعد.حتی می خواستم امرو برم خونه مامانم و داداشم رو هم ببینم که به خاطر مریضی نشد.سر کار کلی جا به جایی داشتیم که تنها کسی که تو محیط کار باهاش دعوام شده بود دوباره اومدمپیش مون ولی خوب منم دیگه سعی می کنم باهاش حد و مرزم رو حفظ کنم تا دوباره مشکلی پیشنیاد. کلا به یه سری ادما نباید خیلییی نزدیک شد و بهتره دورادور باهاشون فقط سلام علیک کنی وحرفای عادی ات و بزنی.مهرسا تارهای صوتی اش گرفته و شده مثل بچه خروس. داره تلاش می کنه راه بیفته و احتمالا قبل ازتولد یک سالگیش می تونه راه بره. حس شیرینی رو با خودش اورده.وقتی بهش نگاه می کنم کلی لذت میبرم.یواش یواش داره میشه دختر باباوارد سرمای اخر سال داریم میشیم واسه من که روزها خیلی سریع و روی دور تند در حال گذر هستنچشم رو هم میزارم روزها و ماه ها دارن میگذرن.مثل همیشه خداروشکر هزار مرتبه شکر... ( زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 1 آبان 1401 ساعت: 17:01